اولين لگد
سلام به بهترين هديه خدا
چطوري عشق كوچولوي مامان.. از حركاتت تو دل ماماني ميدونم عالي هستي😍
تو كه خوب باشي من و باباييت هم خوبيم عزيزكم 💙
فندقي شما با اون پاهاي فينقيليت ١٨ هفته بودي كه لگد مامان زدي😁
يعني عشق كردماااااا، البته اون لحظه متوجه نشدم چي بود، چي شد 😄😄
مامان رفته بود خريد واسه عزيز دلش، وقتي برگشتم بابايي يه انگووور خيلي شيرين گرفته بود .. منم تا اومدم و ديدم رفتم شستم و با هم خورديم .. همين كه تموم شد خواستم لم بدم رو مبل كه ديدم يه هويي يه لگدي زدي وسط شكم مامان 😄🙈
البته مامان چون غافلگير شده بود و انتظار نداشت همچين از رو مبل پريدم بالا ، كلي جيغ زدم 🙈 داد و هواررررر كه يه چيزي رفته تو لباسم .. ميبيني چه مامان ترسويي داري، مامان از ترس كلي جيغ زد و گريه كرد 🙈😄😄
بابايي كه داشت دور از جون سكتش ميزد😄 منو محكم گرفته بود و مونده بود كه چي شده 😄🙈
يه لحظه متوجه شدم كه اين لگد عشقمون بوده 💙
بعدش كه متوجه شديم چه خبر بوده كلي با بابايي خنديديم 😄😄
خلاصه كه لحظه خيلي نابي بود از اون لحظه ديگه منتظر لگداي شما جيگرم هستم 💓💓
خدايا هزاران مرتبه شكرت واسه اين لحظه هاي ناب🙏